صدایم سلامیست به تو که شور و احساس پروانه ها را میستایی سلامم را پذیرا باش . زیرا با نگاهت در خوشیها غرق میشوم با لبخندت به دیار عاشقان سفر میکنم و کمند گیسوانت اسب سرکش روحم را به اسارت میکشاند زیرا غنچه عشق تو در دلم شکوفا گشته نسیم روح پرور عشق جسم و جانم را صفا دادهعشق تو در دلم غوغا میکند مجلس آرایی ها مینماید زیرا دلم تو را دیده و به تو دل بسته با تو این عشق زمزمه میکند :
عشق تو با زندگیم عجین شده و تا ابد در قلبم باقی خواهد ماند
هر گاه به سویم می ایی پرده پرنگارخال را که پرورش داده ام دور میاندازم شراب مستی اور را هیچ میپندارم قلب من تو را میخواهد و وفاداری من تا روز رستاخیز پایدار است .
نازنینم چرا وقتی دریا در قلب مهربان تو جریان دارد من یک قطره پر هیاهو نباشم ؟
انقدر منتظرت ماندم که همه پنجرها مرا میشناسند .
یک بار آرام تر از خواب درختان به سراغ من بیا میخواهم با شکوفه های سیب برایت تابلوی بکشم .
میخواهم تمام بغضهای من بر شانه های تو اب شود
چرا دلم برایت تنگ نشود ؟
چرا دستهای تو را ستایش نکنم؟
چرا عطر ماه را درشیشه ای نریزم و تقدیم تو نکنم ؟
من وضو با نفس خیال تو میگیرم و تو را میخوانم ////و به شوق فردا که میایی چشم به راه میمانم
به امید روزهای خوب برای همه عاشق ها
معماری